بیش از دو هزار نشانه براى فرج، ظهور و رستاخیر در کتب حدیثى نقل شده که مىتوان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود: فِتَن ، مَلاحم ، علائم ظهور ،اشراط الساعة
واژگان
1 - فتنه از ریشه فتن در لغت به معناى امتحان و آزمایش است. خلیل پیشتاز لغویان گوید:
اَلفتن اِحراقُ الشَّئ بالنّار؛ فتن به معناى سوزاندن چیزى با آتش است.( خلیل، العین، ترتیب کتاب العین، ص 616 .)
آنگاه با آیه شریفه براى گفتار خود گواهى مىآورد: «یَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ یُفْتَنُونَ»؛ روزى که آنها در آتش گداختـــه مىشوند.( سوره ذاریات (51)، آیه 13.)
ابن فارس کارشناس ریشهیابى لغات مىگوید: اَصلٌ صحیحٌ یدُلُّ على ابْتلاءٍ و اخْتبار؛ فتن یک واژه صحیحى است که بر امتحان و آزمایش دلالت مىکند.( ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 472.)
سپس مىافزاید، اگر طلا را با آتش بگدازند، گویند: فَتنت الذَّهب بِالنّار؛ یعنى طلا را با آتش آزمودم.
روى این بیان آن حوادث وحشتناکى که مردم در آنها گداخته مىشوند تا فلزّ آنها شناخته شود و معیار تمام عیار آنها معلوم شود؛ فتنه نامیده مىشود. چنانکه در منطق وحى آمده است: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لاَ یُفْتَنُونَ»؛ آیا مردم گمان مىکنند که با گفتن ما ایمان آوردهایم رها مىشوند و آزموده نمىشوند؟!(سوره عنکبوت (29)، آیه 2.)
از این رهگذر احادیث غیبى رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پیرامون کورانها، بحرانها، حوادث بنیانکن و مردافکن جهان را در کتابهایى گردآورده، آنها را اَلْفِتن نام نهادند.
قدیمىترین و مشهورترین آنها، کتاب الفتن حافظ، نُعَیم بنحمّاد مروزى، متوفاى 229 ه .ق مىباشد. این کتاب دهها بار به طبع رسیده و بیش از دو هزار حدیث از احادیث فِتَن را در بردارد.
نشانههاى ظهور که در اصطلاح فتن، ملاحم و اشراط الساعة نیز نامیده مىشوند؛ از نخستین روز رحلت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آغاز شده، تا هنگامه ظهور ادامه دارند
2 - ملاحم جمع ملحمة به معناى جنگ و کشتار است.
خلیل گوید: اَلْمَلْحَمَةُ: الْحَربُ ذاتُ الْقَتل؛ ملحمة یعنى جنگ دارای کشته.( خلیل، العین، ترتیب کتاب العین ، ص 732.)
ابن فارس در این رابطه مىگوید: لحم به معناى تداخل است. گوشت را از این جهت لَحْم گویند که برخى از اجزاى آن در برخى دیگر فرو رود، و جنگ را به دو جهت مَلْحَمَة گویند: یکى اینکه افراد در جنگ در صفوف یکدیگر فرو روند . دیگر اینکه کشتهها در آن همانند گوشت روى هم انباشته شوند.( ابن فارس، معجم مقاییس اللغة ، ج 5، ص 238.)
کتابهایى که پیشگویىهاى رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در مورد جنگها، جدالها، و کشتارها را در خود جاى دهند؛ الْمَلاحِم خوانده مىشوند.
قدیمىترین کتابى که به نام الملاحم در دست داریم؛ کتاب الملاحم حافظ احمدبن جعفربن محمد مشهور به ابن المُنادى متوفاى 336 ه.ق مىباشد. این کتاب با تحقیق عبدالکریم عقیلى به چاپ رسیده و شامل 312 حدیث مىباشد.
3 - اَشْراط جمع شَرَط به معناى نشانه و سرآغاز است .
خلیل گوید: اوّلین ستاره بهارى را شَرَط گویند، لذا سرآغاز هر چیزى را شَرَط نامیدند و أَشْراطُ السّاعَةِ یعنى نشانههاى آن.( خلیل، العین، ترتیب کتاب العین ، ص 411.)
ابن فارس گوید: شرط فقط یک معنى دارد و آن نشانه است. اشراط الساعة یعنى نشانههاى آن.( ابن فارس، معجم مقاییس اللغة ، ج 3، ص 260.) او مىگوید: به شُرطَه (پلیس) نیز از این جهت شرطه گویند که آنها نشانه دارند. یعنى لباس مخصوصى (انیفورم) مىپوشند تا به این وسیله شناخته شوند.( معجم مقاییس اللغة، ص 261.)
ساعة به معناى رستاخیر است. اشراط الساعة یعنى نشانههاى رستاخیر.
کتابهایى که در این رابطه مستقلاً تدوین یافته، اشراط الساعة نام دارند. یکى از مشهورترین آنها کتاب الإشاعة لأشراط السّاعة از سیدمحمدبن عبدالرسول بزرنجى، متوفاى 1103 ه.ق مىباشد.( در قاهره، دمشق و بیروت مکرر به چاپ رسیده است.)
منظور از بیان علائم ظهور آن است که هر کس بخواهد از خطر ضلالت در امان باشد، آنها را فرابگیرد تا کسى را در برابر خداوند حجّت نباشد. که مقتضاى آن وجوب فراگیرى علائمظهور و معذور نبودن احدى در ندانستن آنها مىباشد.
4 - عَلائِم جمع عَلامَة از ریشه عَلَم به معناى نشانه است .
خلیل مىگوید: عَلَم به معناى پرچم است که لشکر به نشانه آن گرد آیند . عَلَم یعنى نشانهاى که در راه مىزنند تا علامتى باشد که بوسیله آن راه یابند.( خلیل، همان، ص 574.)
ابن فارس مىگوید: عَلَم به معناى نشانهاى است که در چیزى باشد و آن را از دیگرى مشخص و متمایز نماید.( ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 109.)
آنچه در احادیث به عنوان نشانههاى ظهور حضرت بقیةاللَّه - ارواحنافداه - بیان شده، به آنها علائم ظهور یعنى نشانههاى ظهور گویند.
در این رابطه آثار فراوانى تحت عنوان علائمالظّهور، علامات الظّهور و علامات المهدى از علماى فریقین منتشر شده است.( براى کتابشناختى آنها ر.ک: نگارنده، کتابنامه حضرت مهدى، ج 2، ص 528 - 520.) اخیراً نیز با عنوان علائم آخر الزمان آثارى منتشر مىشود. از شیخ صدوق نیز کتابى به نام علامات آخر الزمان گزارش شده است.( نجاشى، الرجال، ص 390، رقم 1049.) <**ادامه مطلب...**>